ســـاده ی ســـاده..
از دســت میـــرونــد ..
همـــه ی آن چــیزها کــه..
سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...
|
من میگم.
_ نه من میگم.
من بزرگترم.
_ خب باشی ولی من میگم.
اصلا با هم میگیم.
_ فکر خوبیه.
هر وقت گفتم سه. یک...دو.....سه..
عیدتون مباااارک!
پس چرا نگفتی؟
_ برای اینکه ضایعت کنم!
حالا دارم برات!
_خب حالا قهر نکن..دوباره میگیم!یک...دو...سه
عیدتون مبااارک!
_خب چرا نمیگی؟!
برای اینکه حالتو بگیرم!
_ خیلی خب بابا تسلیم...
یک.....
_ دو....
سه...
عیدتون مباااااااارک!
بزن قدش!
دوستانه نوشت:مهمونی خدا تموم شد....اما معرفت خدا هیچ وقت تموم نمیشه...خدا آخر معرفته...
خدا یه دنیااا ممنون که ما رو راه دادی تو مهمونیت...
کمکمون کن...
محرمانه نوشت: روز عیدی حال گیری نمیکنم ولی خوااهش میکنم دعام کنین...
حالم اصلا خوب نیست...
دعا..دعا...دعا...
یه دنیااا عیدتون مبااارک.التماس دعا.